گل سرخ قصمون با شبنم رو گونه هاش خونه ی اون حالا تو یه گلدون سفالی بود یادش افتاد که یه روز یه باغبون دو بوته داشت با نوازش خورشید طلا قد کشیدن شبنمای اشکشون از سر شوق و ساده بود روزای غنچه گیشون چقدر قشنگ و خوش گذشت گلای قصه ی ما اهالی شهر بهار فکر میکردن همیشه مال همن تا دم مرگ یه روز اما یه غریبه اومد و آروم و ترد اون یکی قصه ی رفتن و باور نمیکرد گلای قصه ی ما عاشقای رنگ حریر هیچکی از عاقبت اون یکی با خبر نبود قصه ی گلای ما حکایت عاشقیاس که فقط تو کار دنیا دل سپردن بلدن یکیشون حالا تو گلدون سفال خیلی عزیز چقدر به فکر هم اما چقدر در به درن روزگار تو دنیای ما قربونی زیاد داره بازیاش همیشه یک عالمه بازنده داره این یه قانون شده که چه تو زمستون چه بهار اگه دست روزگار گلای ما رو نمی چید ولی روزگار ما همیشه عادتش اینه کاش دلایی که هنوزم می تپن واسه بهار مریم حیدر زاده
|
About![]()
دل من این پرنده ی صحرا آسمانش را در چشمان تو یافته است . آنها گهواره ی بامداد و ملکوت ستارگانند. ترانه های من در اعماق آنها گم شده است . بگذار در آن آسمان در بی کرانگی غمناک آن به پرواز درآیم ىگذار ابر های آن را بشکافم و در آفتاب آن بال بگشایم Archives5 شهريور 13926 مرداد 1392 2 مرداد 1392 2 خرداد 1392 7 ارديبهشت 1392 3 ارديبهشت 1392 1 ارديبهشت 1392 6 فروردين 1392 5 فروردين 1392 2 فروردين 1392 1 بهمن 1391 6 دی 1391 5 دی 1391 4 دی 1391 7 آذر 1391 4 آذر 1391 3 آذر 1391 6 آبان 1391 1 آبان 1391 4 مرداد 1391 3 مرداد 1391 6 تير 1391 5 تير 1391 4 تير 1391 3 تير 1391 2 تير 1391 1 تير 1391 7 خرداد 1391 6 خرداد 1391 4 خرداد 1391 3 خرداد 1391 AuthorsنادیاLinks
چــت روم آزاده(بدو بیا تووووو) Specific![]() ![]() ![]() LinkDump
کیت اگزوز ریموت دار برقی
کاربران آنلاين:
بازدیدها :
|